آرامش

درباره ما

بسم الله الرحمن الرحیم به وبلاگ من خوش اومدین... این وبلاگ مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایزان میباشد. لطفا نظرات انتقادات و پیشنهادات خود را برای ما در جهت ارتقا سطح کیفی وبلاگ کمک کنید... همچنین میتوانید در کانال تلگرام وبلاگ نیز عضو شوید و از مطالب وبلاگ بهرمند شوید.

بایگانی

نويسندگان

پيوندها

شبکه های اجتماعی

تصاوير برگزيده

آرامش

آرامش ‏طبيعى: برخى پديده ‏ها در اين جهان از طبيعتى آرام بخش برخوردارند. خداوند، شب را سكونت‏ بخش: «هُوَالَّذى جَعَلَ لَكُم اللَّيلَ لِتَسكُنوا فِيه» (يونس/ 10، 67؛ نمل/ 27، 86؛ قصص/ 28، 73؛ غافر/ 40، 61) «1» و پوشش جهت رهايى از تلاش‏هاى روز «و جَعَلنا اللَّيلَ لِباساً* و جَعَلنَا النَّهارَ مَعَاشاً» (نبأ/ 78، 10 و 11) «2» و خواب را مايه آسودگى و استراحت: «و هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ اللَّيلَ لِبَاساً و النَّومَ سُبَاتاً» «3»

 (فرقان/ 25، 47؛ نبأ/ 78، 9) قرار داده است. آرامش حاصل از تاريكى شب به حالت ويژه نظام عصبى انسان نيز ارتباط داشته، واقعيّتى علمى به شمار مى ‏رود «4»: «مَن إِلهٌ غَيرُ اللَّهِ يَأتِيكُم بِلَيلٍ تَسكُنُونَ فيهِ.» (قصص/ 28، 72) خداوند براى انسان از نوع خويش همسرانى آفريده: «هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِن نَفسٍ وحِدَةٍ و جَعَلَ مِنهَا زَوجَها لِيَسكُنَ الَيهَا» (اعراف/ 7، 189) و ميان آن‏ها محبّت و مودّت پديد آورد و بدين وسيله هر يك را آرامش‏ بخش ديگرى قرار داد: «و مِن ءَايتِهِ أَن خَلَقَ لَكُم مِن انفُسِكُم ازواجاً لِتَسكُنوا الَيها و جَعَلَ بَينَكُم مَوَدَّةً و رَحمَةً.» (روم/ 30، 21) «5» خانه نيز محلّى براى آسايش و آرامش جسم و روح آدمى است:

 «واللّهُ جَعَلَ لَكُم مِن بُيُوتِكُم سَكَناً.» (نحل/ 16، 80)

راه‏هاى كسب آرامش:

عوامل گوناگونى ممكن است انسان را نگران و پريشان سازد. ترس از آينده مبهم، اندوه بر گذشته تاريك، ضعف و ناتوانى در برابر مشكلات، احساس پوچى در زندگى، بى ‏توجّهى و قدرنشناسى اطرافيان، سوءظن‏ها و تهمت‏ها، دنياپرستى و دل‏باختگى در برابر آن، وحشت از مرگ و ... همگى در پرتو ايمان پاك به خداوند از ميان برداشته مى‏شوند. «6» قرآن براى درمان اين حالت اضطراب و نگرانى و ايجاد حسّ آرامش و اطمينان، به تغيير بينش و گرايش انسان‏ها سفارش مى ‏كند. از يك سو بايد به خويش و جهان هستى نگاهى درست افكنده، از سوى ديگر علاقه‏ ها و تمايلات خويش را در جهت ايمان مطلق به خداوند تنظيم كنيم تا بدين وسيله‏ فقط از زاويه نگاه او به جهان نگريسته، فقط براى او اصالت قائل شويم. «7»

ع 1. حسّ ايمان: انسان مؤمن كه بنيان‏هاى اعتقادى خويش را مستحكم و خلل‏ ناپذير بنا نهاده و در مقام عمل فقط به انجام تكاليف الهى نظر دارد، هيچ‏گاه هراس و اندوهى به قلبش راه نمى‏ يابد؛ زيرا نه خود را مالك ثروت و نه صاحب اختيار در تصميم‏ گيرى ‏ها مى ‏بيند؛ بلكه او فقط امانت‏دار خداوند بر زمين، و موظّف به شناخت خير و شر بر اساس دستورهاى خداوند است و در هر حال، تحت سرپرستى خداوند قرار دارد: «اللّهُ وَلىُّ الّذينَ ءَامَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمتِ إلىَ النُّور ...» (بقره/ 2، 257) «8» امّا انسان بى ‏ايمان از اين پشتوانه مستحكم روحى و روانى محروم بوده، تنها و سرگردان در زمين رها مى ‏ماند «9»: «ذلكَ بِأنَّ اللّهَ مَولَى الَّذينَ ءَامَنوا و أنَّ الكفِرينَ لَامَولى‏ لَهُم.» (محمد/ 47، 11) گويى از فراز آسمان فرو افتاده يا تندبادى او را به مكانى دور پرتاب كرده است. «و مَن يُشرِك بِاللّهِ فَكَأنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَخطَفُهُ الطَّيرُ أَو تَهوِى بِهِ الرّيحُ فِى مَكانٍ سَحِيق.» (حج/ 22، 31) فقدان ايمان به خدا، زندگى را از مفاهيم عالى و ارزش‏هاى شريف انسانى تهى ساخته، احساس رسالت در زندگى در جای‏گاه جانشين خداوند را از او مى ‏ربايد. نگاه قدسى انسان مؤمن به جهان، او رادر زندگى جهت و هدف بخشيده، از احساس دردناك پوچى مى ‏رهاند و قدرت رودر رويى با هرگونه فشار را به او مى ‏بخشد: «رَبَّنا مَا خَلَقتَ هذا بطِلًا سُبحنَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار.» (آل‏عمران/ 3، 191) «10» در واقع آرامش، گوهر و حقيقت ايمان* و سرانجام و مقصود آن است «11» و حدّ اعلاى آن از براى عارفان حقيقى است كه با مشاهده حضورى خدا و جهان آخرت به مرتبه والاى ايمان دست يافته و از هرگونه دغدغه و نگرانى رها شده ‏اند «12»: «رَبَّنا إِنَّنا سَمِعنَا مُنادِيًا يُنادِى لِلإِيمنِ أَن ءَامِنُوا بِرَبّكُم فَامَنّا رَبَّنا فَاغفِرلَنا ذُنوُبَنا و كَفّر عَنَّا سَيّئَاتِنا و تَوفَّنا مَعَ الأَبرَار.» (آل‏ عمران/ 3، 193).

 2. ياد خدانگرانى و اضطراب يا از ترس است يا از ناتوانى؛ پس آن كه خداوند را همواره در ياد داشته باشد و او را سرچشمه همه صفات كمال و منزّه از هرگونه صفت نقصان بنگرد، ناگزير مهر او در دلش نشسته، قلبش به ياد او آرام مى‏گيرد «13» و رحمت و مهربانى او و وعده ‏هاى نيكويش به مؤمنان، هرگونه ترس و دلهره حتّى ترس از عذاب خدا را از روانش مى ‏زدايد: «اللّهُ نَزَّلَ أَحسَنَ الحَديثِ كِتباً مُتَشبِهاً مَثانِىَ تَقشَعِرُّ مِنهُ جُلودُ الَّذِينَ يَخشَونَ رَبَّهُم ثُمَّ تَلينُ جُلودُهم و قُلوبُهم‏ إِلى‏ ذِكِر اللّهَ.» (زمر/ 39، 23) «14» تغيير سياق سخن از فعل ماضى به فعل مضارع در آيه «الَّذِين ءَامَنوا و تَطمَل- ن قُلوبُهم بِذِكرِ اللَّه» (رعد/ 13، 28) بر ثبات و دوام آرامش مؤمنان دلالت دارد. «15» آرامش بى‏ نظير پيامبران هنگام تلقّى وحى در جایگاه بالاترين حدّ ارتباط با خدا در همين جهت قابل تحليل است. «16» در مقابل، كسانى كه از ياد او روى مى‏ گردانند، در زندگى همواره در حال نگرانى و اضطراب به سر مى برند: «و مَن اعرَضَ عَن ذِكرِى فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنكاً.»  (طه/ 20، 124)

3. تلاوت قرآن: همان‏گونه كه نزول تدريجى قرآن بر قلب پيامبر موجب آرامش او مى ‏گشت: «و قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَولَا نُزّلَ عَلَيهِ القُرءانُ جُملَةً وحِدَةً كَذلِكَ لِنُثَبّتَ بِهِ فُؤادَكَ و رَتَّلنهُ تَرتِيلًا» (فرقان/ 25، 32) «17» تلاوت مستمرّ آن نيز به انسان آرامش مى ‏بخشد: «إِنَّما المُؤمِنونَ الّذيِنَ إذا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَت قُلوبُهم و إِذا تُلِيَت عَلَيهِم ءَايتُهُ زادَتهُم إيمناً و عَلى‏ رَبّهِم يَتَوَكَّلوُن» (انفال/ 8، 2) «18»

 4. مطالعه تاريخ زندگى انسان‏هاى بزرگ:

داستان زندگى شجاعانه پيامبران از عوامل آرامش شمرده شده است: «و كُلًّا نَقُصُّ عَلَيكَ مِن أَنباءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبّتُ بِهِ فُؤَادَك.» (هود/ 11، 120) «19» ياد اولياى پاك الهى، خود نوعى ياد خدا بوده، آرامش برخاسته از آن را در پى دارد؛ از اين روى امام ‏صادق عليه السلام در تفسير آيه 28 رعد/ 13 مى‏ فرمايد:

دل‏ها با ياد محمّد صلى الله عليه و آله آرام مى‏ گيرد كه ياد او همان يادخداوند است. «20»

 5. توكّل: مفهوم توكّل در مرحله پس از اسلام و ايمان به خداگرايى كامل انسان در همه ساحت‏هاى هستى خويش رهنمون است: «إِن كُنتُم ءَامَنتُم بِاللّهِ فَعَلَيهِ تَوَكَّلوا إِن كُنتُم مُسلِمِين.» (يونس/ 10، 84) هرگاه انسان مؤمن در ژرفاى قلب خويش به اين حقيقت دست يابد، همه هراس‏ها و آرزوها و تكاپوها و كشمكش‏ها از روان او رخت بربسته، بى ‏دغدغه در جوار خداى خويش آرام مى‏ گيرد: «... فَقُل حَسبِىَ اللّهُ لَاإِلهَ إِلّا هُوَ عَلَيهِ تَوَكَّلتُ و هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظِيم.»

 (توبه/ 9، 129) «21» در برابر آن‏ها، چندگانه گرايانى كه خداى خود را خوب نشناخته، به او بدگمانند و دل‏هايشان به ظواهر پديده‏هاى هستى چنگ انداخته است، هيچ‏گاه طعم آرامش را نخواهند چشيد: «مَن كَان يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللّهُ فِى الدُّنيَا و الآخِرَة فليَمدُد بسَبَبٍ إِلَى السَّماءِ ثُمَ‏ ليَقطَع فَلَينظُر هَل يُذهِبَنَّ كَيدَهُ مَا يَغيِظ.» «22»

 (حج/ 22، 15) واگذارى همه حوادث به علم و تدبير الهى در عين كوشش كامل انسان، او را از اندوه محروميّت‏ها و تأسف بر گذشته ‏ها و نيز شادى بيهوده بر كام‏يابى ها رها مى ‏سازد: «مَا أَصَابَ مِن مُصِيبَةٍ فِى الأَرضِ و لَافِى أَنفُسِكُم إِلّا فِى كِتبٍ ...* لِكَيلَا تَأسَوا عَلَى‏ مَا فاتَكُم و لَاتَفرحَوُا بِما ءَاتاكُم.» (حديد/ 57، 22) انسان مؤمن با تسليم مطلق در برابر خداوند، همواره از او خشنود بوده، هيچ حادثه‏اى را در جهان، ناخوشايند نمى ‏بيند. «23» خداوند فقط در چنين حالتى است كه به طور كامل از بنده خويش راضى و خشنود مى‏ شود:

 «يَأَيَّتُهَا النَّفسُ المُطَمئنَّةُ* ارجِعى إِلى رَبّك راضِيَةً مَرضِيَّة.» (فجر/ 89، 27)

 6. صبر: بردبارى به تقويت شخصيّت و افزايش توانايى انسان در برابر سختى‏ ها و بارهاى سنگين زندگى انجاميده، اعتدال روانى انسان را حفظ مى ‏كند؛ از اين‏روى خداوند در دو آيه به يارى جستن از صبر و نماز در مشكلات زندگى دعوت كرده است: «يَأَيَّهَا الّذينَ ءَامَنوا استَعِينوا بِالصَّبرِ و الصَّلَوةِ إنَّ اللّهَ مَعَ الصبِرين».  (بقره/ 2، 153) و نيز بقره/ 2، 45. بردباران، هنگام بروز ناخوشايندى، اصل و مبدأ و بازگشت‏گاه خويش را يادآور شده، بدين وسيله امداد الهى و رحمت خداوندى را بر خويش سزاوار مى ‏گردانند:

 «و لَنَبلُوَنَّكُم بِشَى‏ءٍ مِنَ الخَوفِ و الجُوعِ ... و بَشّرِ الصبِرين* الّذِينَ إِذَا أَصبَتهُم مُصيبَةٌ قالوُا إِنّالِلّهِ و إِنّا إِلَيهِ رجِعُون* أُولئكَ عَلَيهم صَلَوتٌ مِن رَبّهِم و رَحمَةٌ و أُولئک هُم المُهتَدون.» (بقره/ 2، 155- 157) «24»


7. تقوا: سيطره‏انسان برخواسته‏ هاى خويش، او را از پيامدهاى اندوه‏بار كارهاى زشت مصون ساخته: «يأَيُّها الَّذِينَ ءَامَنوا اتَّقُوا اللَّهَ و قُولُوا قَولًا سَديداً* يُصلِح لَكُم أَعَملَكُم و يَغفِر لَكُم ذُنُوبَكم ...» (احزاب/ 33، 70 و 71) قدرت‏ تشخيص و تصميم ‏گيرى او را در حوادث گوناگون زندگى افزوده: «يأَيُّها الّذِينَ ءَامَنوا إِن تَتَّقُوا اللّهَ يَجعَل لَكُم فُرقاناً وَ يُكَفّر عَنكُم سَيّئاتِكُم و يَغفِر لَكُم» (انفال/ 8، 29) و روند زندگى را بر او آسان مى‏ سازد: «و مَن يَتَّقِ اللّهَ يَجعَل لَهُ مِن أَمرِهِ يُسراً» (طلاق/ 65، 4) و در پرتو اين قدرت روحى و معنوى، به او آرامش مى ‏بخشد: «يأيُّهَا الّذِينَ ءَامَنوا اتَّقوا اللَّهَ و ءَامِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤتِكُم كِفلَينِ مِن رَحمَتِهِ و يَجعَل لَكُم نُوراً تَمشونَ بِهِ و يَغفِرلَكُم» (حديد/ 57، 28) از اين‏روى در حديثى، آرامش نشانه پرهيزگارى دانسته شده «25» و امام‏ على عليه السلام بهره نيكوى اين جهان را پرهيزكارى شمرده، روى گردانى از دنياخواهى را موجب آرامش و ايمنى انسان مى‏ داند و آرامش‏هاى مادّى را گذرا و نابود شدنى وصف مى‏ كند. «26»

 8. توبه: بازگشت مستمر انسان به‏سوى خداوند، موجب تخليه روان از فشار احساس گناه شده، حالت پاكى و طهارت نخستين را به او باز مى ‏گرداند. اعتقاد انسان با ايمان به فضل و رحمت بى ‏كران خداوند و امكان محو شدن تمام و كمال همه گناهان، در نهاد او آرامشى بى ‏كران مى‏ آفريند: «قُل يعِبادِىَ الَّذينَ أَسرَفُوا عَلى‏ أَنفُسِهِم لَاتَقنَطوا مِن رَحمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ يَغفِر الذُّنوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الغَفُور الرَّحيم.»  (زمر/ 39، 53) «27»

9. محبّت، تعاون و مهرورزى: مؤمنان، همه انسان‏ها را هم‏زادان خويش ديده: «و هُو الَّذِى أَنشَأَكُم مِن نَفسٍ وحِدَةٍ فَمُستَقَرٌّ و مُستَودَع» (انعام/ 6، 98) با ديگر مؤمنان احساس برادرى مى ‏كنند: «إِنَّمَا المُؤمِنونَ إِخوَةٌ.»  (حجرات/ 49، 10)

 اين احساس وابستگى مستمر به گروه، به انسان در زندگى آرامش مى‏ بخشد: «يأَيُّها النّاسُ إِنّا خَلَقنكُم مِن ذَكَرٍ و انثى‏ و جَعَلنكُم شُعُوباً و قَبال- لَ لِتَعارَفوُا ....» (حجرات/ 49، 13) تأكيد فراوان آموزه‏هاى دينى بر هم‏يارى با ديگران و كمك مالى و معنوى به آن‏ها در قالب انفاق، صدقه، هديه، ايثار، گذشت، عفو، بخشش و ... در اين جهت قابل فهم است. اين اعمال افزون بر تقويت حسّ نوع دوستى در نهاد انسان، حالت‏هاى انفعالى نفرت و كينه‏ توزى و انگيزه‏هاى ستم و تجاوز و تمايل به خودخواهى را ريشه كن مى‏ سازند: «إِنَّ اللّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسنِ و إِيتاى ذِى القُرَبى‏ و يَنهَى‏ عَنِ الفَحشاءِ و المُنكَرِ و البَغىِ يَعِظُكمُ لَعَلَّكُم تَذَكَّرون.»

 (نحل/ 16، 90) «28» پيامبر صلى الله عليه و آله در حديثى قدسى از محبّت و تعاون ميان مردم به صورت عامل جلب محبّت خدا و دست‏يابى به آرامش و اطمينان ياد مى‏ كند. «29»

 10. آداب و مراسم مذهبى: تشريع احكام عبادى گوناگون از جمله نماز و روزه و حج و ... حسّ انتساب و استناد به خداوند را همواره در انسان زنده كرده او را از احساس دردناك بى‏ هويّتى مى‏ رهاند: «ذلِك و مَن يُعَظّم شَعلِرَ اللّهِ فَإِنَّها مِن تَقوى القُلوب* و لِكُلّ امَةٍ جَعَلنَا مَنسَكاً لِيَذكُرُوا اسمَ اللَّه ...» (حج/ 22، 32 و 34) برخى عبادت‏ها نيز مانند وضو و غسل در نقش نمادهايى از طهارت و پاكى روح عمل مى ‏كنند. اجراى گروهى برخى از مراسم مذهبى در ايجاد هويّت جمعى و برقرارى روحيّه همبستگى و همكارى اجتماعى تأثيرگذار است. «30»

11. نماز و نيايش: نمازهاى پنج‏گانه كه رابطه‏اى ميان انسان و پروردگار او است، نوعى

تمدّد اعصاب و تخليه روان از بارهاى منفى به شمار مى‏ رود: «إِنَّنى أَنَا اللَّهُ لَاإِلهَ أَلّا أَنَا فَاعبُدنِى وَ أَقِمِ الصَّلوةَ لِذِكرِى» (طه/ 20، 14) از اين رو، پيامبر هنگام سختى ‏ها براى كسب آرامش به نماز پناه مى برد. «32» اساساً دعا و نيايش به درگاه خداوند كه پاسخ‏ سريع‏آن حضرت رادرپى ‏دارد، آرامش ‏دهنده مؤمنان در نگرانى ‏ها است: «وَ إِذَا سَألَكَ عِبادِى عَنّى فَإِنّى قَريبٌ اجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذَا دَعانِ فَل يَستَجِيبُوا لِى وَ ليُؤمِنُوا بِى لَعَلَّهُم يَرشُدُون.» (بقره/ 2، 186)

__________________________________________________

(1). مجمع البيان، ج 5، ص 184

 (2). الميزان، ج 10، ص 95؛ جامع ‏البيان، ج 5، ص 279 وج 12، ص 397

 (3). جامع البيان، مج 11، ج 19، ص 27

 (4). نمونه، ج 8، ص 343 و 344 و ج 15، ص 564

 (5). مجمع البيان، ج 8، ص 470؛ الكشّاف، ج 3، ص 473؛ فى ظلال، ج 5، ص 2763

 (6). نمونه، ج 10، ص 211- 214

 (7). قرآن و روان‏شناسى، ص 351- 352

 (8). الميزان، ج 2، ص 345

 (9). فى ظلال، ج 4، ص 2060

 (10). قرآن و روان‏شناسى، ص 347

 (11). مجمع البيان، ج 10، ص 742

 (12). كشف‏ الاسرار، ج 1، ص 674؛ روح البيان، ج 9، ص 12 و 13 و 35

 (13). حاشيه شيخ‏زاده، ج 5، ص 122

(14). مجمع البيان، ج 5، ص 773؛ الكشّاف، ج 2، ص 124

 (15). روح‏ المعانى، مج 8، ج 13، ص 214

 (16). صفة الصفوة، ج 1، ص 83

 (17). جامع البيان، مج 11، ج 19، ص 15

 (18). موسوعة اخلاق القرآن، ص 82

 (19). جامع البيان، مج 7، ج 12، ص 189

 (20). عيّاشى، ج 2، ص 211

 (21). فى ظلال، ج 5، ص 3054

(22). فى ظلال، ج 4، ص 2413

 (23). قرآن و روان‏شناسى، ص 343- 344؛ موسوعة اخلاق‏القرآن، 81

‏(24). قرآن و روان‏شناسى، ص 368- 372

 (25). صفة الصفوة، ج 1، ص 42

 (26). نهج‏ البلاغه، خ 11، ص 213

 (27). قرآن و روانشناسى، ص 376- 379

 (28). قرآن و روانشناسى، ص 349- 351

 (29). الدرالمنثور، ج 4، ص 372

 (30). قرآن و روان‏شناسى، ص 362- 363 و 350

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





برچسب ها آرامش تدبر تفسیر