درباره ما

بسم الله الرحمن الرحیم به وبلاگ من خوش اومدین... این وبلاگ مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایزان میباشد. لطفا نظرات انتقادات و پیشنهادات خود را برای ما در جهت ارتقا سطح کیفی وبلاگ کمک کنید... همچنین میتوانید در کانال تلگرام وبلاگ نیز عضو شوید و از مطالب وبلاگ بهرمند شوید.

بایگانی

نويسندگان

پيوندها

شبکه های اجتماعی

تصاوير برگزيده

قرآن در بشریت

نقش قرآن در زندگی بشریقرآن مجید

نقش قرآن در زندگی بشری در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و حتی بین المللی، قابل دقت و بررسی است كه به طور مختصر به بعضی از آنها اشاره می شود:

1- انسان نیازمند ارتباط مستقیم با آفریننده و هستی بخش خود است. این ارتباط اگر چه از طریق مناجات و رازگویی درونی و قلبی انجام می گیرد؛ اما دسترسی به كلمات خود خداوند، بسیار لذت بخش و اطمینان آور است. چنان كه اقبال لاهوری گفته است: «اگر می خواهی خدا با تو سخن بگوید، قرآن بخوان».این ویژگی به طور كامل، تنها برای قرآن مجید باقی مانده است و هیچ كتاب آسمانی دیگر، چنین جایگاهی ندارد.

2- انسان در تكاپو و جست و جوی آگاهی های صحیح و معارف بلند و پرمعنا است. البته با استفاده از تجربیات بشری و تلاش های علمی، به بسیاری از آگاهی ها می توان دست یافت؛ اما برای اطمینان به درستی یافته های خود و آگاهی به آنچه برای او دست نایافتنی است، نیاز به یك منبع اصیل و غنی بسیار محسوس است؛ چنان كه از زبان امام راحل(ره) گفته شده است: «اگر قرآن نبود، درهای معرفت بر ما بسته بود».

قرآن مجید در این باره جایگاه ممتازی دارد. تعریفی كه قرآن از انسان دارد «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً»؛ بقره (2)، آیه 30. و تعریفی كه قرآن از خداوند ارائه كرده است: «لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ»؛ شوری (43)، آیه 11.، همراه با بیان صفات جمال و جلال و تعریفی كه از نظام هستی و حیات و شعور همگانی موجودات ارائه داده «وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ»؛ رعد (13)، آیه 13. و بیانی كه از پیوستگی و هماهنگی منظم همه كرات و افلاك و زمین و آسمان دارد «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشاها...»؛ شمس (91)، آیه 4 - 1.

رسالت دین و قرآن، «شكوفایی متوازن، متعادل و هماهنگ انسان» است. بر این اساس باید انسان را شناخت و آغاز و انجام او را دانست. باید جایگاه انسان را در كل هستی به درستی تعریف كرد و رابطه او با خدا، خود، جامعه و طبیعت را تنظیم نمود

 

و... نیازمندی همه جامعه بشری و پویندگان راه حق و حقیقت را به این كتاب آسمانی ضروری و آشكار ساخته است؛ زیرا بعضی از دانش ها به جز از طریق قرآن، برای بشر دست یافتنی نیست: «وَ یُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»؛ بقره (2)، آیه 151.؛ «و آنچه را نمی دانستید به شما یاد می دهد...».

ادامه مطلب

نماز شب

از قرآن كریم درباره فضایل نماز شب:

خداوند متعال در آیه هفتاد و نهم سوره اسراء فرموده است برخی از شب را بیدار و متهجد باش و نماز شب مخصوص توست. باشد كه خدایت به مقام محمود (شفاعت) مبعوث گرداند. همچنین در سوره مزمل آیه 1 می فرماید: ای جامه خواب به خود پیچیده به هنگام شب برخیز.

سوره فرقان آیه 64 آنان كه در حال قیام و سجده شب را سحر كنند.

سوره سجده آیه 16: پهلوهایشان از رختخواب‌ها جدا می‌گردد پروردگارشان را در حال ترس و امید می‌خوانند.

سوره ذاریات آیه 18: مقدار كمی از شب را می‌خوابند و سحرها استغفار می‌كنند.

 

فضائل نماز شب از كلمات ائمه معصومین (ع):

1- رسول اكرم (ص): فرمودند: هنگامی كه بنده ای از بستر خواب نوشین خود در حالی كه چشمانش خواب آلوده است بر می خیزد تا خدای خود را با نماز شب گذاردن خشنود كند خدایش به او بر فرشتگان خویش مباهات می كند و می فرماید آیا این بنده مرا می بینید كه از بستر خود برای نمازی كه بر او واجب نكرده ام برخاسته است گواه باشید كه او را آمرزیدم و همان حضرت فرموده اند آن كسی كه نماز شب می خواند اگر تصور كند روز گرسنه و بدون روزی می ماند یاوه پنداشته است.

2- امام رضا (ع): بر شما باد به نماز شب. هیچ بنده مؤمنی در آخر شب بر نمی خیزد و هشت ركعت نماز و دو ركعت نماز شفع و یك ركعت وتر را نمی گذارد و هفتاد مرتبه در دعای دست خود استغفار نمی كند مگر این كه خدایش او را از عذاب گور و عذاب دوزخ پناه می دهد و عمرش را می افزاید و روزیش را فراخ می دارد و سپس فرمود همانا خانه هایی كه در آن نماز شب خوانده می شود،‌ پرتو آن برای مردم آسمانها همچون پرتو ستارگان برای اهل زمین است و می درخشد.

3- امام صادق (ع): یكی از جمله اموری كه خداوند آن را وسیله شادمانی روح و نشاط قلبی مؤمن قرار داده است نماز شب می‏باشد.

4- حضرت علی (ع): نماز شب موجب خشنودی خداوند و محبت فرشتگان و نسبت پیامبران و نور معرفت و پایه ایمان و راحت ابدان و خشم شیطان و اسلحه بر علیه دشمنان و اجابت دعاها و قبولی اعمال و بركت روزی و شفاعت نزد ملك الموت و چراغ قبر و زیرانداز انسان در قبر و پاسخگویی نكیر و منكر و انیس و مونس انسان در قبر می باشد و در قیامت حائل بین او و آتش و وسیله سنگینی میزان اعمال و حكم عبور بر صراط و كلید بهشت می باشد.

5- امام صادق (ع): به سلیمان دیلمی فرموده است. ای سلیمان دست از شب خیزی بر مدار كه مغبون آن كسی است كه از قیام به هنگام شب محروم بماند.

6- رسول اكرم (ص): چون آخر شب فرا رسید خداوند سبحان فرماید آیا دعا كنندای هست تا اجابتش كنم؟ آیا سؤال كننده و خواهنده ای هست كه خواسته اش را بدهم؟ آیا استغفار كننده ای هست تا او را بیامرزم؟ آیا توبه كننده ای هست تا توبه اش را بپذیرم؟

7- امام صادق (ع): بر شما باد به گزاردن نماز شب كه سنت پیامبر شما و آیین نیكوكاران پیش از شما و وسیله بیرون راندن بیماری از تن شماست.

8- امام محمد باقر (ع): محرومیت از نماز شب در اثر گناه است.

9- رسول اكرم (ص): فرمودند: بزرگواران امت من حاملان قرآن و شب زنده داران هستند.

10- رسول اكرم (ص): هركس نماز شب بگذارد چهره اش در روز زیبا و درخشان است.

11- رسول اكرم (ص): دو ركعت نماز در وسط شب از دنیا و مافیها نزد من محبوب تر است.

 

طرز خواندن نماز شب:

نماز شب یازده ركعت است. چهار دو ركعت مانند نماز صبح و دو ركعت نماز شفع كه در ركعت اول بعد از حمد «قل اعوذ برب الناس» و در ركعت دوم «قل اعوذو برب الفلق» و یا هر سوره ای كه بخواند و اما نماز وتر كه یك ركعت است بعد از حمد سه مرتبه «قل هو الله احد» و بعد دعای دست كه در آن چهل مؤمن را دعا نموده هركس كه می خواهد. پدر باشد یا مادر؛ دوست باشد یا برادر؛ زنده باشد یا مرده به این نحو «اللهم اغفر ... فلانی» و به جای فلانی نام مؤمن یا مؤمنه ای برده شود و اگر چهل مؤمن در نظر نیست بطور جمع دعا كند و چهل مرتبه بگوید: «اللهم اغفر للمؤمنین و المومنات» كه می توان با انگشتان خود بشمارد یا دست چپ را به صورت قنوت نگهدارد و با دست راست با تسبیح بشمارد و بعد از آن همان طور كه ایستاده هفتاد مرتبه بگوید: «استغفر الله ربی و اتوب الیه» و بعد هفت مرتبه بگوید: «هذا مقام العائذ بك من النار» این مقام پناه بردن به تو از آتش و معنی این دعا است. بعد سیصد مرتبه بگوید «العفو العفو» كه سه دور تسبیح می شود و گناهانش را به خاطر بیاورد و بعد اگر خواهد دعای دیگری در قنوت بخواند و گرنه به ركوع و بعد دو سجده را انجام دهد و سلام گوید این بود كیفیت نماز شب و بعد از چند شب برای انسان خیلی ساده خواهد شد بنابر این نماز شب با آن همه ثواب و فضیلت اعجاب انگیز كه دارد از نظر اصل عمل بسیار آسان است و در هر حال هم می شود خواند مثلاً‌ نشسته و یا در حال راه رفتن به طوری كه اگر در اتوبوس نشسته اید می توانید نماز شب را بخوانید و ركوع و سجود را با حركت پلك چشم انجام دهد.

 

چند نكته مهم:

كسانی كه نماز شب می خوانند باید شب مقدار كمی شام بخورند كه سبك باشند تا بتوانند به راحتی برای نماز بیدار شوند ،‌چون معده پر، سبب سنگینی و كسالت خواهد شد و همچنین شبها كمی زودتر بخواند تا سحر با نشاط بیشتر با معبود خود گفت و گو كنند و چون عمل بسیار پر فضیلت است شیطان تا بتواند انسان را از انجام آن مأیوس می كند.

 

وقت نماز شب:

هر چه به اذان صبح نزدیكتر باشد بهتر است مثلاً یك ساعت قبل از اذان صبح و اگر انسان شبی موفق به خواندن نشد می تواند در روز و یا بعد از نماز صبح قضا كند همان ثواب را خواهد برد چنانچه پیامبراكرم (ص) می فرماید كه خدا مباهات می كند به بنده ای كه نماز شب را در روز قضا كند و می فرماید ای فرشتگان من بنده من قضا می كند چیزی را كه بر او واجب نكرده ام، گواه باشید كه من او را آمرزیدم.

 

نماز شب

احادیث امام حسن مجتبی (ع)

1- نصیحت از سر اخلاص

«أَیهَا النّاسُ إِنَّهُ مَنْ نَصَحَ لِلّهِ وَ أَخَذَ قَوْلَهُ دَلیلاً هُدِىَ لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ وَفَقَّهُ اللّهُ لِلرَّشادِ وَ سَدَّدَهُ لِلْحُسْنى فَإِنَّ جارَاللّهِ آمِنٌ مَحْفُوظٌ وَ عَدُوَّهُ خائِفٌ مَخْذُولٌ، فَاحْتَرِسُوا مِنَ اللّهِ بِکَثْرَةِ الذِّکْرِ.»

هان اى مردم! کسى که براى خدا نصیحت کند و کلام خدا را راهنماى خود گیرد، به راهى پایدار رهنمون شود و خداوند او را به رشد و هدایت موفّق سازد و به نیکویى استوار گرداند، زیرا پناهنده به خدا در امان و محفوظ است و دشمن خدا ترسان و بىیاور است و با ذکر بسیار خود را از [معصیت خداى] بپایید.

 


 

2- شناخت هدایت

«وَ اعْلَمُوا عِلْمًا یقینًا أَنـَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا التُّقى حَتّى تَعْرِفُوا صِفَةَ الْهُدى، وَ لَنْ تُمَسِّکُوا بِمیثاقِ الْکِتابِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى نَبَذَهُ وَ لَنْ تَتْلُوَا الْکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ حَتّى تَعْرِفُوا الَّذى حَرَّفَهُ، فَإِذا عَرَفْتُمْ ذلِکَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّکَلُّفَ وَ رَأَیتُمْ الْفِرْیةَ عَلَى اللّهِ وَ التَّحْریفَ وَ رَأَیتُمْ کَیفَ یهْوى مَنْ یهْوى.»

به یقین بدانید که شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن که صفت هدایت را بشناسید، و هرگز به پیمان قرآن تمسّک پیدا نمىکنید تا کسانى را که دورش انداختند بشناسید، و هرگز قرآن را چنان که شایسته تلاوت است تلاوت نمىکنید تا آنها را که تحریفش کردند بشناسید، هر گاه این را شناختید بدعتها و بر خود بستن ها را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست و خواهید دید که آن که اهل هوى است چگونه سقوط خواهد کرد.


3- فاصله میان حقّ و باطل

«بَینَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ أَرْبَعُ أَصابِعَ، ما رَأَیتَ بِعَینَیکَ فَهُوَ الْحَقُّ وَ قَدْ تَسْمَعُ بِأُذُنَیکَ باطِلاً کَثیرًا.»

بین حقّ و باطل به اندازه چهار انگشت فاصله است، آنچه با چشمت بینى حقّ است و چه بسا با گوش خود سخن باطل بسیارى را بشنوى.


4- آزادى و اختیار انسان

«مَنْ أَحالَ الْمَعاصِىَ عَلَى اللّهِ فَقَدْ فَجَرَ، إِنَّ اللّهَ لَمْ یطَعْ مَکْرُوهًا وَ لَمْ یعْصَ مَغْلُوبًا وَ لَمْ یهْمِلِ الْعِبادَ سُدًى مِنَ الْمَمْلَکَةِ، بَلْ هُوَ الْمالِکُ لِما مَلَّکَهُمْ وَ القادِرُ عَلى ما عَلَیهِ أَقْدَرَهُمْ، بَلْ أَمَرَهُمْ تَخْییرًا وَ نَهاهُمْ تَحْذیرًا.»

هر که گناهان را به خداوند نسبت دهد، به تحقیق، فاجر و نابکار است. خداوند به زور اطاعت نشود، و در نافرمانى مغلوب نگردد، او بندگان را مهمل و سرِخود در مملکت وجود رها نکرده، بلکه او مالک هر آنچه آنها را داده و قادر بر آنچه آنان را توانا کرده است مىباشد، آنان را فرمان داده تا به اختیار خودشان آن را بپذیرند و نهیشان نموده تا به اختیار خود بر حذر باشند.


5- زهد و حلم و درستى

« قیلَ لَهُ(علیه السلام) مَا الزُّهْدُ؟قالَ: أَلرَّغْبَةُ فِى التَّقْوى وَ الزَّهادَةُ فِى الدُّنْیا. قیل: فَمَا الْحِلْمُ؟ قالَ کَظْمُ الْغَیظِ وَ مَلْکُ النَّفْسِ. قیلَ مَا السَّدادُ؟ قالَ: دَفْعُ الْمُنْکَرِ بِالْمَعْرُوفِ.»

از حضرت امام حسن مجتبى(علیه السلام) پرسیده شد که زهد چیست؟فرمود: رغبت به تقوا و بىرغبتى در دنیا. سؤال شد حلم چیست؟ فرمود: فرو بردن خشم و تسلّط بر نفس. سؤال شد سداد و درستى چیست؟ فرمود: برطرف نمودن زشتى به وسیله خوبى.


6- تقوا

«أَلتَّقْوى بابُ کُلِّ تَوْبَة وَ رَأْسُ کُلِّ حِکْمَة وَ شَرَفُ کُلِّ عَمَل بِالتَّقْوى فازَ مَنْ فازَ مِنَ الْمُتَّقینَ.»

تقوا و پرهیزکارى سرآغاز هر توبه اى، و سرّ هر حکمتى، و شرف و بزرگى هر عملى است، و هر که از با تقوایان کامیاب گشته به وسیله تقوا کامیاب شده است.


7- خلیفه به حقّ

«إِنَّمَا الْخَلیفَةُ مَنْ سارَ بِسیرَةِ رَسُولِ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) وَ عَمِلَ بِطاعَةِ اللّهِ وَ لَعَمْرى إِنّا لاََعْلامُ الْهُدى وَ مَنارُ التُّقى.»

خلافت فقط از آنِ کسى است که به روش رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)برود، و به طاعتِ خدا عمل کند، و به جان خودم سوگند که ما اهل بیت نشانه هاى هدایت و جلوه هاى پرفروغ پرهیزگارى هستیم.


8- حقیقت کرم و دنائت

«قیلَ لَهُ(علیه السلام): مَا الْکَرَمُ؟قالَ: أَلاِْبْتِداءُ بِالْعَطِیةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعامُ الطَّعامِ فِى الَْمحَلِّ. قیلَ فَمَا الدَّنیئَةُ؟ قالَ: أَلنَّظَرُ فِى الْیسیرِ وَ مَنْعُ الْحَقیرِ.»

از امام مجتبى سؤال شد: کرم چیست؟فرمود: آغاز به بخشش نمودن پیش از درخواست نمودن و اطعام نمودن در وقت ضرورت و قحطى. سؤال شد: دنائت و پستى چیست؟ فرمود: کوچک بینى و دریغ از اندک.


9- مشورت مایه رشد و هدایت

«ما تَشاوَرَ قَوْمٌ إِلاّ هُدُوا إِلى رُشْدِهِمْ.»

هیچ قومى با همدیگر مشورت نکنند، مگر آن که به رشد و کمالشان هدایت شوند.


10- لئامت و پستى

«أَللُّؤْمُ أَنْ لا تَشْکُرَ النِّعْمَةَ.»

پستى آن است که شکر نعمت را نکنى.


11- بدتر از ننگ و زبونى

«أَلْعارُ أَهْوَنُ مِنَ النّارِ.»

 ننگ آسانتر از دوزخ است‏


12- رفیق شناسى

«قالَ الْحَسَن(علیه السلام) لِبَعْضِ وُلْدِهِ: یا بُنَىَّ لا تُواخِ أَحَدًا حَتّى تَعْرِفَ مَوارِدَهُ وَ مَصادِرَهُ فَإِذَا اسْتَنْبطْتَ الْخُبْرَةَ وَ رَضیتَ الْعِشْرَةَ فَآخِهِ عَلى إِقالَةِ الْعَثْرَةِ وَ الْمُواساةِ فِى الْعُسْرَةِ.»

امام حسن(علیه السلام) به یکى از فرزندانش فرمود: اى پسرم! با احدى برادرى مکن تا بدانى کجاها مىرود و کجاها مىآید، و چون از حالش خوب آگاه شدى و معاشرتش را پسندیدى با او برادرى کن به شرط این که معاشرت، بر اساس چشم پوشى از لغزش و همراهى در سختى باشد.


13- کار با توکّل

«لا تُجاهِدِ الطَّلَبَ جِهادَ الْغالِبِ وَ لا تَتَّکِلْ عَلَى الْقَدَرِ إِتَّکالَ المُسْتَسْلَمِ.»

چون شخص پیروز در طلب مکوش، و چون انسان تسلیم شده به قَدَر اعتماد مکن [بلکه با تلاش پیگیر و اعتماد و توکّل به خداوند، کار کن].

 

امام حسن(ع)

مفهوم مهدویت

مفهوم شناسی

«مَهدَویَت» واژه‌ای عربی و از ریشه «مهدی» است که از اضافه شدن «ت» به «مَهدَوی» ساخته شده. مهدوی به معنای مربوط‌بودن به مهدی است، مانند واژه عَلَوی و حَسَنی. «ت» در واژه «مهدویت»، تای تأنیث است و به واسطه حذف شدنِ موصوف آمده است؛ یعنی در اصل «طریقة مهدویة» یا مانند آن بوده است.[۱]

در صدر اسلام واژه «مهدی» هم برای شخصِ هدایت‌شده، و هم برای تجلیل از برخی افراد به کار می‌رفت؛ برای نمونه این عبارت درمورد پیامبر(ص)، خلفای راشدین و امام حسین(ع) به کار رفته است.[۲] بنا بر گفته راجکوسکی، اولین کسی که مهدی را به معنای منجی به کار برد ابو اسحاق کعب بن ماته بن حیسوء حمیری (متوفی ۳۴ق) بود.[۳]

مختار ثقفی با اعتقاد به اینکه محمد بن حنفیه نجات‌بخش است، او را مهدی نامید. همچنین زیدیه واژه مهدی را در همین مفهوم برای رهبران خود به کار می‌بردند. گروهی از شیعه نیز عنوان مهدی را، پس از رحلت برخی امامان، برای آنان به کار برده‌اند؛ مانند ناووسیه برای امام صادق(ع)، واقفه برای امام کاظم(ع) و برخی برای امام حسن عسکری(ع).[۴]

این واژه در بین شیعیان دوازده امامی به حجت بن‌الحسن، فرزند امام حسن عسکری(ع)، اختصاص دارد. به اعتقاد آنان حجت بن‌الحسن شخصی است که پیامبر(ص) وعده آمدنش را داده و در پایان تاریخ نجات‌بخش بشریت خواهد بود.


استفاده از واژه مهدی به معنای منجی و نجات‌بخش عمدتاً بر اساس احادیث نبوی است. «الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي، وَجْهُهُ كَالْكَوْكَبِ الدُّرِّيِّ، وَ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِيٌّ، وَ الْجِسْمُ جِسْمٌ إِسْرَائِيلِيٌّ، يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً، يَرْضَى بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَو: مهدى مردى از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنى اسرائیل است، در گونه راست وى خالى است که چون ستاره تابناکى بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وى خشنود خواهند بود».[۵]

 

بقیه در ادامه مطلب

 

مهدویت

 

مهدویت

کلیپ تفسیر قرآن

برای تماشای کلیپ اینجا کلیک کنید.

این کلیپ ها گلچین میباشد و آدرس آنها در وب قرار داده میشود.

يأجوج و مأجوج

در دو سوره قرآن مجيد، از يأجوج و مأجوج سخن به ميان آمده است: يکي در آيات 92 تا 98 سوره «کهف» و ديگر در آيه 96 سوره «انبياء».
آيات قرآن به خوبي گواهي مي‏دهد که اين دو نام، متعلق به دو قبيله وحشي خونخوار بوده است که مزاحمت شديدي براي ساکنان اطراف مرکز سکونت خود داشتند. در تورات در کتاب «حزقيل» (فصل 38 و فصل 39) و در کتاب رؤياي «يوحنا» (فصل 20) از آنها به عنوان «گوگ» و «مأگوگ» ياد شده است که معرّب آن يأجوج و مأجوج است.
به گفته مفسر بزرگ، علامه طباطبايي در الميزان از مجموع گفته‏هاي تورات استفاده مي‏شود که مأجوج يا يأجوج و مأجوج، گروه يا گروه‏هاي بزرگي بودند که در دور دست‏ترين نقطه شمال آسيا زندگي مي‏کردند، آنان مردمي جنگجو و غارتگر بودند. [1] .
برخي معتقدند: اين دو کلمه عبري است؛ ولي در اصل از زبان يوناني به عبري منتقل شده است و در زبان يوناني «گاگ» و «ماگاگ» تلفظ مي‏شده که در ساير لغات اروپايي نيز به همين صورت انتقال يافته است.
دلايل فراواني از تاريخ در دست است که در منطقه شمال شرقي زمين، در نواحي مغولستان در زمان‏هاي گذشته گويي چشمه جوشاني از انسان وجود داشته است.
مردم اين منطقه به سرعت زاد و ولد مي‏کردند و پس از کثرت و فزوني به سمت شرق، يا جنوب سرازير مي‏شدند و همچون سيل رواني اين سرزمين‏ها را زير پوشش خود قرار مي‏دادند، و تدريجاً در آنجا ساکن مي‏گشتند.
براي حرکت سيل آساي اين اقوام، دوران‏هاي مختلفي در تاريخ ذکر شده است. يکي از آنها دوران هجوم اين قبايل وحشي در قرن چهارم ميلادي تحت زمامداري «آتيلا» بود که تمدن امپراتوري روم را از ميان بردند.
آخرين دوران هجوم آنها، در قرن دوازدهم ميلادي به سرپرستي چنگيزخان صورت گرفت که بر ممالک اسلامي و عربي، هجوم آوردند و بسياري از شهرها از جمله بغداد را ويران کردند.
در عصر کورش نيز هجومي از ناحيه آنها اتفاق افتاد که در حدود پانصد سال قبل از ميلاد بود؛ ولي در اين تاريخ، حکومت متحد ماد و فارس به وجود آمد و اوضاع تغيير کرد و آسياي غربي از حملات اين قبايل آسوده شد.
به اين ترتيب به نظر مي‏رسد که يأجوج و مأجوج از همين قبايل وحشي بوده‏اند که مردم قفقاز به هنگام سفر کورش به آن منطقه، تقاضاي جلوگيري از آنها را کردند و او نيز اقدام به کشيدن سدّ معروف ذوالقرنين نمود.» [2] .
امّا ارتباط اينها با «مهدويت» از رواياتي به دست مي‏آيد که از آنها به عنوان يکي از «اشراط الساعة» ياد شده است.

آرامش

آرامش ‏طبيعى: برخى پديده ‏ها در اين جهان از طبيعتى آرام بخش برخوردارند. خداوند، شب را سكونت‏ بخش: «هُوَالَّذى جَعَلَ لَكُم اللَّيلَ لِتَسكُنوا فِيه» (يونس/ 10، 67؛ نمل/ 27، 86؛ قصص/ 28، 73؛ غافر/ 40، 61) «1» و پوشش جهت رهايى از تلاش‏هاى روز «و جَعَلنا اللَّيلَ لِباساً* و جَعَلنَا النَّهارَ مَعَاشاً» (نبأ/ 78، 10 و 11) «2» و خواب را مايه آسودگى و استراحت: «و هُوَ الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ اللَّيلَ لِبَاساً و النَّومَ سُبَاتاً» «3»

 (فرقان/ 25، 47؛ نبأ/ 78، 9) قرار داده است. آرامش حاصل از تاريكى شب به حالت ويژه نظام عصبى انسان نيز ارتباط داشته، واقعيّتى علمى به شمار مى ‏رود «4»: «مَن إِلهٌ غَيرُ اللَّهِ يَأتِيكُم بِلَيلٍ تَسكُنُونَ فيهِ.» (قصص/ 28، 72) خداوند براى انسان از نوع خويش همسرانى آفريده: «هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِن نَفسٍ وحِدَةٍ و جَعَلَ مِنهَا زَوجَها لِيَسكُنَ الَيهَا» (اعراف/ 7، 189) و ميان آن‏ها محبّت و مودّت پديد آورد و بدين وسيله هر يك را آرامش‏ بخش ديگرى قرار داد: «و مِن ءَايتِهِ أَن خَلَقَ لَكُم مِن انفُسِكُم ازواجاً لِتَسكُنوا الَيها و جَعَلَ بَينَكُم مَوَدَّةً و رَحمَةً.» (روم/ 30، 21) «5» خانه نيز محلّى براى آسايش و آرامش جسم و روح آدمى است:

 «واللّهُ جَعَلَ لَكُم مِن بُيُوتِكُم سَكَناً.» (نحل/ 16، 80)

راه‏هاى كسب آرامش:

عوامل گوناگونى ممكن است انسان را نگران و پريشان سازد. ترس از آينده مبهم، اندوه بر گذشته تاريك، ضعف و ناتوانى در برابر مشكلات، احساس پوچى در زندگى، بى ‏توجّهى و قدرنشناسى اطرافيان، سوءظن‏ها و تهمت‏ها، دنياپرستى و دل‏باختگى در برابر آن، وحشت از مرگ و ... همگى در پرتو ايمان پاك به خداوند از ميان برداشته مى‏شوند. «6» قرآن براى درمان اين حالت اضطراب و نگرانى و ايجاد حسّ آرامش و اطمينان، به تغيير بينش و گرايش انسان‏ها سفارش مى ‏كند. از يك سو بايد به خويش و جهان هستى نگاهى درست افكنده، از سوى ديگر علاقه‏ ها و تمايلات خويش را در جهت ايمان مطلق به خداوند تنظيم كنيم تا بدين وسيله‏ فقط از زاويه نگاه او به جهان نگريسته، فقط براى او اصالت قائل شويم. «7»

برچسب ها آرامش تدبر تفسیر

حفظ آبروی مومن

حفظ آبروی مومن 


محسن طبشی
در مورد اتهاماتی که به سادگی به افراد میزنیم و راحت از کنار آن میگذریم 

 
حفظ آبروی مردم ، از ارزش والایی در پیشگاه الهی برخوردار است. و ارزش والای انسان و آبرو و حیثیت او بواسطه کرامت انسانی است که خداوند به او عطا کرده است چنانچه میفرماید “لقد کرمنا بنی آدم”(اسرا/70) از این رو تعدی به آبروی دیگران جزء گناهان کبیره و پایمال کردن کرامت انسانی افراد محسوب شده و از طرف خداوند وعده عقوبت داده شده است و اساس تربیت و فرهنگ اسلامی حفظ ارزشهای انسانی و احترام به حقوق انسانهاست. در روایت است که پیامبر به کعبه نگاه کردند وفرمودند: ( ای کعبه! خوشا به حال تو، خداوند چقدر تورا بزرگ و حرمتت را گرامی داشته است! به خدا قسم حرمت مومن از تو بیشتر است، زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو حرام کرده، ولی ازمومن سه چیز راحرام کرده است: مال، جان وآبرو تا کسی به او گمان بد نبرد ) و چون در قرآن خداوند در سوره نساء آیه 94 میفرماید "...وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَیْکُمُ السَّلاَمَ لَسْتَ مُؤْمِنًا..."و به کسى که نزد شما [اظهار] اسلام مى‏کند مگویید تو مؤمن نیستى... مسلم است که بر مبنای این آیه کلیه مردم مومن هستند مگر آنکه عکسش ثابت شود بنا براین حدیث نبوی در واقع کلیه آحاد مردم را در بر میگیرد و اخلاق نیز بر این امر تاییدی آشکار دارد . 
 

در ادامه مطلب دنبال کنید...

زن ، خانه و خانواده در کلام و سیره رسول مهربانی (ص)

زن ، خانه و خانواده در کلام و سیره رسول مهربانی (ص)
نور حق
بسم الله الرحمن الرحیم
نیاز به داشتن هم صحبت و همسر و ایجاد رابطه محبت آمیز دو طرفه، نخستین انگیزه شکل گیری زندگی مشترک وپیدایش خانواده است. هر گونه بی توجهی در این رابطه، موجب تزلزل بنیان خانواده و بی علاقگی دو طرف به زندگی مشترک و حتی به اصل زندگی خواهد شد.برای مثال؛ اگر زن ببیند که همسرش به او بی مهری و بی توجهی می کند، بی درنگ دچار احساس سرخوردگی و کاهش اعتماد به نقس می شود. در این میان، با در نظر گرفتن نقش های مهم زن در خانواده در مقام مدیر و مادر، زن چگونه می تواند با این احساس سرخوردگی و شکست و کاهش اعتماد به نفس ، روحیه مادرانه و دیگر ویژگی های لازم برای ساخت زندگی روبه رشد را در خود حفظ و تقویت کند؟
باید بپذیریم که از میان سه عنصر فرد، خانواده و جامعه؛ خانواده در راس این هرم قرار می گیرد؛ زیرا هر گونه اختلال، تنش، تزلزل، کمبود محبت ، کم رنگ بودن ارتباط عاطفی درست و نارسایی ها و گرفتاری های اخلاقی و تربیتی درخانواده ، در شکل گیری شخصیت فرد و به دنبال آن ، پایه ریزی یک جامعه ، اثر مستقیم دارد.بدیهی است آنچه در همه روزگاران می تواند این مثلث را از خطر نابودی و فروپاشی نجات دهد، بازگشت به اصل دین و چنگ زدن به ریسمان معنویت است؛ معنویتی که کمبود آن به ویژه در جوامع غربی آشکارا درک می شودوبه همین دلیل ؛ امروزه، موج بازگشت به معنویت به ویژه گرایش به اسلام در سرزمین های مغرب زمین؛ معضلی برای سیاستمداران و بزرگان آنهاست و توان ایستادگی در برابر این گرایش عظیم را ندارند. در واقع، دوری از معنویت و به تبع آن کمبود عاطفی، پوچی فکری وتزلزل خانوادگی، سبب دل زدگی غربی ها از نوع زندگی موجود شده است.
همه انسان ها بر اساس فطرت خویش نیروی عظیمی از معنویت و خدا جویی را در وجود خود احساس می کنند. حال چرا انسان مدرن درشرایط زندگی کنونی، دچار احساس پوچی و کمبود روحی میشود؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت بعضی از افراد در جوامع امروزی، همواره می کوشند با خدای درون خود یا همان نیروی عظیم معنوی، مبارزه وبا دست بشری،آن نیروی فرابشری را نابود کنند. بدین ترتیب؛ در طول این جنگ بی نتیجه ، گرفتار نوعی احساس پوچی یا آشفتگی و افسردگی می شوند؛ چون آنها همواره در سرزمین جنگ زده وبا شکست و ناکامی بی پایان به سر می برند. زمانی که از این مبارزه خسته می شوند ودر خود قدرت ادامه این جنگ بی سرانجام را نمی بینند؛ خواهان بازگشت به نقطه اول واصل فطرتشان هستند و این نقطه اول ، جایی نیست جز معنویت و عشق به خدا ودریک کلمه «دین».
برای فهم این مطلب و زنده کردن این نیاز در وجود خود، لازم است به رفتار و سیره عملی اسوه محبت و عاطفه، پیامبر مهربانی ها، آخرین فرستاده خداوند، محمد مصطفی(ص) بنگریم و عمل کنیم. بدون شک، در شرایط امروزی، بیش از هر زمان دیگر، به پیروی از الگوی عملی پیامبر ، این اسوه حسنه نیازمندیم ؛ همان گونه که در قرآن مجید به نقش اخلاق پیامبر در پیشبرد اسلام و جذب دل ها تصریح شده است:
} فیما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لاتفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر} آل عمران/151
«ای رسول ما؛ در سایه لطف و رحمت خدا، با مردم مهربان شده ای و اگر خشن و سنگ دل بودی، مردم از گرد تو پراکنده می شدند. پس آنهارا ببخش وبرای آنان آمرزش بخواه وبا آنها درکارها مشورت کن»
پیروی از اصول اخلاق خانوادگی پیامبر و بیان کلام و سیره ایشان در ارتباط با زن و خانواده، امری ضروری در زندگی بشر در همه دوره هاست. بر این اساس، رفتار پیامبر اسلام در خانه وبا خانواده و سفارش های ایشان در این زمینه به ویژه در موضوع «زن» بهترین راه حل ها برای مشکلات زندگی همه انسان هاست. در اینجا، نمونه هایی از رهنمودها و سیره پیامبر را دراین زمینه بیان می کنیم:
 کلید واژه : زن،خانواده
 
در ادامه مطلب دنبال کنید...
 
برچسب ها مقاله پیامبر تدبر

اهل بیت(علیهم السلام) در قرآن

اهل بیت(علیهم السلام) در قرآن
سید مصطفی فاطمی کیا
عترت طاهرین ـ علیهم السلام ـ بر اساس آیات قرآن و حدیث متواتر ثقلین، همتای قرآن بوده، و تمسک به یکی از آن دو، بدون دیگری، مساوی با ترک هر دو ثِقل است و دستیابی به دین کامل، تمسک به هر دو ثِقل است. قرآن و عترت، عصاره نبوت و تداوم بخش رسالت هستند که هدایت بشر را تا قیامت تضمین می‎کنند.[1] 
 کلید واژه : قرآن - ولایت - اهل بیت
 ناشر : م<سسه مهد قرآن کریم و ولایت استان اصفهان
 
عترت طاهرین ـ علیهم السلام ـ بر اساس آیات قرآن و حدیث متواتر ثقلین، همتای قرآن بوده، و تمسک به یکی از آن دو، بدون دیگری، مساوی با ترک هر دو ثِقل است و دستیابی به دین کامل، تمسک به هر دو ثِقل است. قرآن و عترت، عصاره نبوت و تداوم بخش رسالت هستند که هدایت بشر را تا قیامت تضمین می‎کنند.[1] 
قرآن، اسلام مکتوب است و اهل بیت اسلام ناطق. 
قرآن، راه است و اهل بیت، رهبر. 
قرآن، قانون است و اهل بیت قانون‎شناس و مجری قانون. 
قرآن مشعل است و امام، مشعل‎دار و قرآن ، کتاب حکمت است و اهل بیت الگوی حکمت. 
 
 
در ادامه مطلب دنبال کنید...
 

سوره مبارکه فجر

سوره مبارکه فجر 
توبیخ و انذار نسبت به دنیاگرایی
سوره مبارکه فجر 4 سیاق دارد که می توانید در دو قسمت دانلود کنید.                 
لينک دانلود فایل
 
 
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد